وقتی ژیلا صادقی جوگیر می شود

لیلی رشیدی و کارتون زی زی گولا نشان داده می‌شود، دختران دیگر نمی‌توانند بنشینند. رشیدی در مقابل موج احساسات قرار می‌گیرد و البته آن را به بهترین شکل جواب می‌دهد. دختری از وسط سالن داد می‌زند: لیلی دوستت دارم.
“خانه مادربزرگه هزار تا قصه دارد، خانه مادربزرگ حرف های تازه داره” با خوانده شدن این شعر به یاد چه کسی می‌افتید؟
مریم سعادت بازیگری است که هیچ کس نمی‌تواند فراموشش کند.
مهرابه شریفی نیا هم دعوت شده است، مهرابه می‌گوید :اینجا پر از احساس جوانی است.
دوپسر ۱۵ ،۱۶ ساله در مجلس هستند که با هر آهنگی بلند می‌شوند و… در طبقه دوم ، در جمع دختران، ۲۰ پسر جوان نشسته اند و البته نمی‌شود حضور این تعداد را نادیده گرفت، چون قرار بوده این برنامه دخترانه باشد.

مهدی باقربیگی بازیگر نقش مجید هم در جمع حضور دارد، از دوران جوانی و خاطرات خود می‌گوید.
دختران جوان با پایین آمدن هر بازیگری به دنبال آنها می‌دوند و عکس می‌گیرند.
همراه با درخشنده، علی احمدی فر، زیبا هاشمی، افسانه پارکرو که بازیگران جوانی هستند به روی سن می‌روند.
جوایز اهدا می‌شود به هر فرد یک ربع سکه بهار آزادی و لوح افتخار.
صادقی مجری برنامه می‌گوید: مگر می‌شود با این آهنگ موزون یک تکانی به خود ندهیم. مجری این حرف را می‌زند و درست روی سن، چرخی می‌زند، دستانش را در هوا تکان می‌دهد!!
عبدالهی مدیر موسسه خانه شهریاران جوان می‌گوید: خانه شهریاران جوان بدون حضور شما جوان جز خاک و آجر و در و پنجره نیست.
حاج آقا دهنوی هم بر روی سن می‌آید، همه به پا می‌خیزند، اما در همین لحظه موسیقی آهنگین و ضربی نواخته می‌شود. به خاطر آهنگ دست‌ها محکم زده می‌شود و بعضی از دختران، شیطنت های لفظی می‌کنند و حاج آقا لب‌های خود را می‌گزد.
 در میان هیاهو و صدای دست‌های بلند، آهنگی شنیده می‌شود: من یک پرنده ام آرزو دارم، تو با من باشی…
این صدا را که می‌شنوم متوجه می‌شوم امیر خواجه امیری آمده و دختران از شوق نمی‌دانند چه کنند!
 

منبع: jahannews.com